بررسی و شناسایی محرومیت هیجانی با طرحواره درمانی

طرحواره محرومیت هیجانی چیست؟ کودکی را تصور کنید که در فضای خانوادگی خود احساس صمیمیت را به معنای واقعی تجربه می کند. می داند در زندگی خود کسانی را دارد که می‌تواند با آنها درد و دل کند. رازهایش را بگوید. کسانی که درکش می کنند. گوش می کنند و سرزنش نمی کنند. قابل اعتماد و اتکا هستند. و در یک جمله احساس امنیت ناب را به او می‌دهند. در چنین رابطه ای اتفاقات حیرت انگیزی رخ نمی دهد که خانواده‌ها از پسش بر نیایند؛ اگرچه که در جای خود شگفت انگیز است!!

شاید در حد رد و بدل کردن یک نگاه شوخ یا محبت آمیز.

شاید در حد ایجاد یک سکوت و آرامش رضایت بخش و عمیق.

شاید در حد گوش کردن به درد و دل های ساده کودک و درک کردن آنها بدون سرکوفت زدن.

یا شاید با علاقه و احترام رفتار کردن.

طرحواره محرومیت هیجانی یا صمیمیت هیجانی

ما هم می دانیم که این رفتارها در عین سادگی سخت هستند و دشوار. اما ضروری هستند و تعیین کننده.

فکر کنید که به نظر شما این رابطه به طرحواره محرومیت هیجانی نزدیک است یا به یک صمیمیت هیجانی و عاطفی؟

کودکان در این فضا احساس ارزشمندی می کنند. موضوعی که در ایجاد طرحواره ها و در جریان طرحواره درمانی بسیار بسیار مهم است. کودک در این فضا درک می‌کند که درک می‌شود نه قضاوت.

می داند که در هر شرایطی ارزشمند است و قابل احترام.

درست متوجه شدین مخاطبین اصلی من در این مقاله پدر و مادرها و نقش آنها در شکل‌گیری طرحواره ها هستند. والدینی که اگر در دوران کودکی فرزندشان احساس امنیت را ایجاد کنند، آرامش و خوشبختی روانی آنها را رقم می‌زنند. والدینی که رشد احساسی سالمی را تجربه کرده اند به جای طرحواره محرومیت هیجانی، صمیمیت هیجانی را ایجاد می کنند.

آنها با احساسات خود آشنا هستند.

با خودشان به صلح رسیده اند و می توانند رابطه سالمی با فرزندان و افراد مهم زندگی خود برقرار کنند.

والدین پخته تحت هر شرایطی، موقعیتی را فراهم می‌کنند که بچه‌ها در کنار آنها احساس لذت و آرامش را تجربه کنند.

اگر به دنبال مسیری هستید که بتوانید مهارت ایجاد صمیمیت هیجانی را بیاموزید ما شما را به شناخت عمیق تر طرحواره هایتان دعوت می کنیم.

زندگی خودرا دوباره بیافرینید با بینش رویش رهایی

 

 

 


بررسی معیارهای سختگیرانه و ویژگی هایی آن با طرحواره درمانگر

در طرحواره معیارهای سختگیرانه افراد به دنبال بهترین ها هستند.

باید و نباید های زیادی در زندگی دارند. مثلاً اینکه همیشه باید رتبه اول باشند.

هر کار و فعالیتی را باید طبق یک نظم خاص و در حد عالی انجام دهند.

زمان برای آنها بسیار مهم است.

معتقد هستند که باید از تمام زمانی که دارند بهترین استفاده را ببرند. شاید از نگاه آنها تفریح، استراحت و روابط اجتماعی با دوستان، وقت تلف کردن باشد.

اهل رقابت هستند و شاید هم چشم و هم چشمی!

برای رسیدن به منزلت اجتماعی، برجسته بودن، ثروت و قدرت سخت تلاش می کنند.

بله کاملا درست متوجه شده اید. به نظر می رسد خود و البته زندگی را در یک قالب دگم و انعطاف ناپذیر می بینند.

در نگاه اول پویایی آنها مثال‌زدنی است. اما وقتی ریز تر می شویم چشمک زدن مسائلی ذهن را به تأمل بیشتری وادار می کند.

اگر زمان و بهینه استفاده کردن از آن، اهمیت ویژه ای دارد، به چه دلیل خانواده، دوستان، تفریح و استراحت اهمیت کمتری دارند؟

واقعاً چه چیزی را فدای چه چیزهایی می کنند؟ معمولاً این افراد دردهای روان تنی بسیاری دارند؛ بیماری هایی که اساس روانی دارند؛ مانند سردرد، معده درد، دردها یا تنش های عضلانی، گرفتگی و فشار، اثنی عشر، هموروئید، سندروم روده تحریک پذیر، فشارخون، بی خوابی، خستگی و غیره.

افرادی که در دام این طرح واره هستند دغدغه اصلی شان این است که فشار زیادی را تحمل می کنند. برای بهتر بودن سخت در تلاش هستند و می جنگند.

نکته اینجاست که این افراد از سختگیرانه بودن معیارهای شان چندان آگاه نیستند! اتفاقاً اگر از اطرافیان بشنوند که چقدر تلاشگر و موفق هستید آشفته می شوند؛ چون اعتقاد دارند که میزان تلاش و دستاوردهای شان کاملا معمولی است. زندگی در کارکردن خلاصه شده است.

معنای زندگی شاید کار و کسب مقام و منزلت اجتماعی باشد. تا آخرین نفس جلو می روند.

 

طرحواره معیارهای سختگیرانه

 

معیارهای سختگیرانه یا کمال گرایی ناکارآمد منجر به تجربه گستره وسیعی از احساسات منفی می‌شود. اضطراب درماندگی، ناراحتی و خشم ازجمله این احساسات هستند. دغدغه اصلی آنها که به قول معروف روی نرو nerve آنان است زمان است.

کارهای زیادی دارند.

برنامه ریزی هم می کنند اما زمان کم می آورند .

حتی ممکن است از این شاخه به آن شاخه بپرند.

در آن واحد چند هدف دارند.

دردهای بدنی را دوباره و دوباره تجربه می‌کنند و هیچ فرصتی را برای درمان بازی تفریح و یک سبک زندگی سالم اختصاص نمی دهند.

یک دور معیوب یک چرخه تکراری و باز هم فعال شدن طرحواره ها !

علیرغم اینکه خسته می شوند و انرژی کم می‌آورند باز هم کارها و مسئولیت‌های بیشتری را بر عهده می‌گیرند.

داستان اینجاست که شاید قبول کنند که مسئولیت‌های شان زیاد است، اما باز هم به محض کاهش کارها صدای طرحواره معیارهای سختگیرانه بلند می‌شود.

در مقاله بعدی می‌خواهیم انواع طرحواره معیارهای سختگیرانه را بیان کنیم. طرحواره ای که اگر درمان نشود طرحواره شکست یا  طرحواره نقص شرم ، رهاشدگی نوع یک، و خود انضباطی ناکافی را فعال خواهد کرد.

اگر برایتان مهم است که در کنار خانواده، پدر و مادر، همسر و فرزندان؛ در محل کار کنار همکاران و دوستان وجهه عاطفی و اجتماعی خودتون رو حفظ کنید، پیشنهاد می کنم در کنار یک طرحواره درمانگر صاحب صلاحیت مهارت های زندگی را بیاموزید.

مازیار جلوه

زندگی خود را دوباره بیافرینید با بینش رویش رهایی

 


بررسی تاثیر شکست در زندگی با طرحواره درمانی

افراد در طرحواره شکست به شدت خود را با دیگران مقایسه میکنند. آنها معتقدند نسبت به همسن و سال های خود در زمینه های شغلی، مالی، عاطفی، تحصیلی، ورزشی و خانوادگی عقب تر هستند. بنابراین خود را شکست خورده می بینند. این طرحواره ارتباط تنگاتنگی با طرحواره نقص شرم، وابستگی بی کفایتی و اطاعت دارد. آنها خودشان را انسانهای نالایق، بی استعداد، دست و پا چلفتی، بی عرضه و نادان میدانند و از والدین و حتی خالق شان خشمگین هستند. معمولاً راهکار مقابله ای آنان نسبت به این افکار، تسلیم است. یعنی خودشان را تا شکست همراهی میکنند. آنها کارها را با بی میلی انجام می دهند. اهمال کاری و به تعویق انداختن کارها جزو لاینفک این طرحواره است. حال اگر راهکار مقابله ای آنان جبران افراطی باشد، اعتقاد دارند که اگر مانند بقیه با استعداد نیستند با تلاش و کار بسیار می توانند به درجه بالایی از موفقیت برسند. اتفاقاً در این شرایط موفق هم می شوند؛ اما در ذهن خود اعتقاد دارند که موفقیتشان ساختگی است یا شانسی اتفاق میافتد. این مراجعین از دیدگاه دیگران بسیار موفق هستند. اما از نظر خودشان خیر! عموماً تصور بر این است که طرحواره شکست همانند طرحواره معیارهای سختگیرانه عمل میکند. اما این چنین نیست.

تفاوت طرحواره شکست و طرحواره معیارهای سختگیرانه

کسانی که درگیر طرحواره معیارهای سختگیرانه هستند، معتقدند در دستیابی به انتظارات بالای منبع طرحواره شان (یعنی والدین) شکست خورده اند؛ اما کیفیت کارشان را بالاتر از میانگین همان جامعه قلمداد میکنند. ولی کسانی که طرحواره شکست دارند، وقتی خود را با همکارانشان مقایسه میکنند، در مقام پایینتری ارزیابی خواهند شد. با همین پیشگویی و اعتقاد به آن لاجرم خود را برای شکست خوردن آماده میکنند. تلاش نمیکنند. اهمال کار هستند و یا در بهترین شرایط تلاش می کنند و خود را باور ندارند. تفاوت مهم دیگری که وجود دارد با طرحواره وابستگی بی کفایتی است؛ افراد در این طرحواره احساس بیکفایتی شدیدی دارند و در گذران زندگی روزمره خود سخت وابسته به دیگران هستند. در طرحواره شکست افراد نگران گذران زندگی خود نیستند؛ بلکه در حوزه پیشرفت، کار، تحصیل، ورزش و غیره خود را شکست خورده می دانند.

هدف اصلی طرحواره درمانی شکست، کمک به مراجعین برای شناخت توانایی ها و استعدادهای خود است؛ تا بتوانند با هدف گذاری و برنامه ریزی صحیح به سمت پیشرفت حرکت کنند. مهارت آموزی، معیار سنجی درست و ارزیابی عادلانه از موفقیت ها و شکست ها در فرایند طرحواره درمانی بسیار مهم است.

اگر برایتان مهم است که در کنار خانواده، پدر و مادر، همسر و فرزندان؛ در محل کار کنار همکاران و دوستان وجهه عاطفی و اجتماعی خودتون رو حفظ کنید، پیشنهاد می کنم در کنار یک طرحواره درمانگر صاحب صلاحیت مهارت های زندگی را بیاموزید.

 

 


ویژگی های افراد دارای بی اعتمادی و بدرفتاری با طرحواره درمانگر

یکی دیگر از طرحواره های اصلی که در زمره طرحواره های ناسازگار اولیه قرار دارد، طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری است. در صورت فعال شدن این طرحواره افراد به صورت ناخودآگاه انتظار دارندکه اطرافیان به آنها خیانت کنند. اموال و دارایی شان را بدزدند. مسخره، تحقیر، توهین و یا سوء استفاده کنند. از نظر آنها هیچ کس قابل اعتماد نیست مگر اینکه خلافش ثابت شود. به دیگران سوءظن دارند و همیشه فاصله خود با آنها را حفظ می کنند. دکتر حسن حمیدپور به نقل از دکتر جفری یانگ در کتاب طرحواره درمانی اذعان دارد این افراد در خوشبینانه‌ترین حالت معتقدند که همه به فکر خودشان هستند و در بدبینانه ترین وضعیت اعتقاد دارند که مردم دگرآزار و شیطان صفت هستند. بنابراین مسلم است که افراد در طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری به هیچ وجه تمایل به برقراری رابطه صمیمی با دیگران را ندارند. از احساسات خود برای دیگران خرج نمی کنند. افکار و عقاید خود را به اشتراک نمی گذارند. در بیشتر مواقع معتقد هستند که دیگران را گول میزنم قبل از اینکه مرا گول بزنند! این استراتژی از دیدگاه آنها جنبه پیشگیرانه دارد.

پس به یاد داشته باشید که بدرفتاری کردن و در جایگاه قربانی قرار گرفتن از راهکار های مقابله ای رایج در طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری است. زمانی که آنها نقش قربانی را بازی می کنند، همسری را انتخاب می کنند که به او اجازه می دهند از نظر مالی، عاطفی، معنوی و جنسی از آنها سوء استفاده کنند.

افرادی که دارای طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری هستند دائماً در حال ارزیابی وفاداری اطرافیان خود بوده و شخصیتی پارانوئیدی دارند. یعنی سوء ظن، بدبینی، شک و تردید جزء جدایی ناپذیر ارتباطات آنها می باشد. البته در فرایند طرحواره درمانی به کرات دیده می شود افرادی که راهکار مقابله ای خود را تسلیم انتخاب می‌کنند، جایگاه قربانی دارند و به قول معروف از آن طرف بوم افتاده اند. به عبارت دیگر نه تنها شک و بدبینی را نشان نمی دهند، بلکه فضا را برای سوءاستفاده شدن آماده کرده‌اند.

 اصلی درمان برای این مراجعین این است که در فرایند روان درمانی از نظر شناختی، احساسی و رفتاری به این بینش برسند که برخی افراد غیر قابل اعتماد هستند و بسیاری دیگر ارزش اعتماد کردن را دارند. به آنها آموزش می‌دهیم که حتی المقدور از افراد بد رفتار کناره‌گیری کنند. از خود دفاع کنند. و در مقابل به افراد قابل اعتماد، اعتماد و تکیه کنند.

آنها باید یاد بگیرند که افراد قابل اعتماد هم بی عیب و نقص نیستند.


بی اعتمادی بدرفتاری را بهتر بشناسیم با طرحواره درمانی

یکی دیگر از طرحواره های اصلی که در زمره طرحواره های ناسازگار اولیه قرار دارد، طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری است. در صورت فعال شدن این طرحواره افراد به صورت ناخودآگاه انتظار دارندکه اطرافیان به آنها خیانت کنند. اموال و دارایی شان را بدزدند. مسخره، تحقیر، توهین و یا سوء استفاده کنند. از نظر آنها هیچ کس قابل اعتماد نیست مگر اینکه خلافش ثابت شود. به دیگران سوءظن دارند و همیشه فاصله خود با آنها را حفظ می کنند. دکتر حسن حمیدپور به نقل از دکتر جفری یانگ در کتاب طرحواره درمانی اذعان دارد این افراد در خوشبینانه‌ترین حالت معتقدند که همه به فکر خودشان هستند و در بدبینانه ترین وضعیت اعتقاد دارند که مردم دگرآزار و شیطان صفت هستند. بنابراین مسلم است که افراد در طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری به هیچ وجه تمایل به برقراری رابطه صمیمی با دیگران را ندارند. از احساسات خود برای دیگران خرج نمی کنند. افکار و عقاید خود را به اشتراک نمی گذارند. در بیشتر مواقع معتقد هستند که دیگران را گول میزنم قبل از اینکه مرا گول بزنند! این استراتژی از دیدگاه آنها جنبه پیشگیرانه دارد.

پس به یاد داشته باشید که بدرفتاری کردن و در جایگاه قربانی قرار گرفتن از راهکار های مقابله ای رایج در طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری است. زمانی که آنها نقش قربانی را بازی می کنند، همسری را انتخاب می کنند که به او اجازه می دهند از نظر مالی، عاطفی، معنوی و جنسی از آنها سوء استفاده کنند.

افرادی که دارای طرحواره بی اعتمادی بدرفتاری هستند دائماً در حال ارزیابی وفاداری اطرافیان خود بوده و شخصیتی پارانوئیدی دارند. یعنی سوء ظن، بدبینی، شک و تردید جزء جدایی ناپذیر ارتباطات آنها می باشد. البته در فرایند طرحواره درمانی به کرات دیده می شود افرادی که راهکار مقابله ای خود را تسلیم انتخاب می‌کنند، جایگاه قربانی دارند و به قول معروف از آن طرف بوم افتاده اند. به عبارت دیگر نه تنها شک و بدبینی را نشان نمی دهند، بلکه فضا را برای سوءاستفاده شدن آماده کرده‌اند.